کلبه آرامش

ساخت وبلاگ
خورشید که هیچ، تو ماهِ شبهای منی کس نداند ولی، تو اعتبارِ شعر های منی هر چه دیدم از دنیا؛ بی وفایی بود و بس درعاشقی؛ تو فقط قبله و خدای منی   کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pgicto بازدید : 202 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 19:31

تو جان و دُنیایِ منی بی وقفه دوستت دارمدورم از آغوشت ولی هر لحظه دوستت دارم چیزی جز دلم نیست تا فرش کنم زیر پایت چه باشم و چه نباشم؛ همیشه دوستت دارم نگاهت مهربان بود؛ ذوب کرد سرمایم را آرزوی تو روشن کرد، مهتابِ رویایم را دلم می لرزد، هر بار که نگاهم می کنی زنده می شوم،  هر بار صدایم می کنی رو میگیرم تا نبینی نگاهِ لرزانم را تا نبینی اشکها و قلب ویرانم را صدایم که می کنی پُر از عطرِ یاس می شوم این روزها حتی با یادت غرق احساس میشوم تو الهه عشقی؛ جز تو چه بخواهم از خدا یا تو باش کنارم یا جانم شود از من جدا دوستت دارم مه روی زیبای من دوستت دارم مهتاب شبهای من اعتبار اشعار منی، تو بهار منی دوستت دارم عشق بی همتای من برچسب‌ها: عشق کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pgicto بازدید : 221 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 19:31

باورم نمیشه....

مگه میشه اینقدر بی تفاوت و بی احساس باشی....

مگه میشه اینقدر تحقیر کردن من برات افتخار بشه....

باورم نمیشه ...

حتی اگه دوستم نداری؛ تحقیرم نکن.....

تحمل میکنم.... می دونی چرا؟ چون دوست دارم.... آره دیوونه م... همه راست میگن... دیوونه م...

ولی .... نمیدونم تا کی میتونم دوست داشته باشم...متنفر نشم ازت....

کاش قدر احساسم رو میدونستی....

کاش اینقدر بی تفاوت نبودی....

کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pgicto بازدید : 213 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 19:31

چقدر دلم میگیره و آروم بدون اینکه کسی بدونه گریه میکنم....خیلی این کار رو دوست دارم... خدا رحمت کنه جهان عزیز رو... حس می کنم دیگه دوسم نداری حس می کنم زیادیه وجودم چرا به این زودی ازم بریدی من که گل سر سبد تو بودم حس می کنم تو این روزا نمی خوای یه لحظه هم حتی منو ببینی کاش می دونستم عشق دیروز من فردا که شد تو با کی همنشینی دوسم نداری می دونم دوسم نداری اما تو چشمات می خونم که بیقرری خدا کنه که برگردی تو پیشم بدون تو من دیوونه میشم حس می کنم حضور من کنارت باعث دلخستگی تو باشه شاید سفر رفتن من یه فصل تازه ای از زندگی تو باشه حس می کنم باید ازینجا برم جایی که هیشکی راهشو بلد نیست باید برم که قدرمو بدونی یه مدتی تنها بمونی بد نیست حس می کنم دیگه دوسم نداری حس می کنم زیادیه وجودم چرا به این زودی ازم بریدی من که گل سر سبد تو بودم دوسم نداری می دونم دوسم نداری اما تو چشمات می خونم که بیقراری خدا کنه که برگردی تو پیشم بدون تو من دیوونه میشم برای دانلود و خاطره بازی کردن با این آهنگ   کلیک کنین... برچسب‌ها: عاشقتم من کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pgicto بازدید : 211 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 19:31

چون عشق آمد، برفت عقل از سر              بیچاره عاشق، تنها ماند بار دیگر صدبار گفتند مرا، دیوانگی کردی        چه میدانند اینها، ندارند از رازم خبر رازِ من رازِ عشق است، همان رازِ مگوی عشق تویی، در تو باید کنم جست و جوی تو دریایی و منم آن تشنه لب در تو غرق می شوم روز و شب گران مایه تویی و منم آن تهی دست جانم مالِ تو، ندارم جُز این چیزی بدست تو مرا جانی و جهانی، تو برایم یک آسمانی منم آن پرنده کوچک، محتاجم به مهربانی تو خط امانی به دردِ عشقِ جان سوز من نگاهی کُن جانا ... به حال و روز من تو مرا عهدی و پیمان؛ تو مرا گنجی فراوان منم آن صحرایِ تشنه، تویی آن عطرِ باران پریشان دیده ای مرا؟ خود پریشانم کرده ای خود آمدی و به عشقت، میهمانم کرده ای وَرنه این ساده دل، مستِ میخانه بود بی تو دردِ عُشاق را نداشت؛ دیوانه بود بی تو نگاهم کردی و نوشیدم از جام نگاهت رفتی و ماند دلم هنوز چشم به راهت درد دارد... به خدا درد دارد این دوری خودت بگو چقدر باید کنم من صبوری عمرم تمام است ... وقتی که نیایی       نگو که نه من، نه عشقم را نمیخواهی بی تو گم شده اَم میان طوفان روزگار      بگو ساحل آرامشم ... خودت بگو کجایی برچسب‌ها: عشق کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pgicto بازدید : 205 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 19:31

آنکه عشق آفرید پس چرا وصال نیافرید             آنکه عاشق شد جُز تنهایی چیزی ندید رسمِ عاشقی این است... دل باید داد             آنکه عاشق شد از زمین و زمان دل برید ندا آمد از هر سویِ جهان، اما عاشق               جز صدایِ معشوق، صدایی هرگز نشنید دلم اسیر بود ... اسیرِ این روزگار                          این دل با دستان تو از این قفس پرید تو اکسیر عشقی و عُمری دوباره                   همچو نسیمِ روح بخشی که به جانم وزید لاله و نرگس و شقایق برایم تویی                                 دستِ تقدیر اما، برایم تو را چید من مستِ نگاهت شدم از آن روزیکه                            جانم از ساغرِ لعلِ نگاهت نوشید بازگرد ای رفته از دستِ دلم ای، نور دیده                    بدان که دل هنوز به دیدنت دارد امید گر تو ببخشائیم، روشن میشوی در من              آنقدر که خاموش کُنم بی تو این خورشید برچسب‌ها: عاشقانه کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pgicto بازدید : 200 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 19:31

دوستت دارم و سخت است برایم گفتن سخت است در گلو عشق را فرو خوردن سخت است بدانی عاشق شدی اما نمانده انگار راهی برایت، جز تنها ماندنهمسفر به راه عاشقی این رسمش نبود با منی که جز تو کسی دلدارش نبود چرا نشست این دو راهی در پیشِ مان چرا دوری شد قسمت و تقدیر مان همسفر بار سفر بستی و رفتی گفتی"بی تو هرگز" آری خودت گفتی دست به دست من دادی و نفس در نفس با هم پر کشیدیم تا عشق از این قفس لایق نبودم تا بمانی کنارم؟؟؟ رفتی و من هنوز هم بی قرارم... عشقت آتش کشید شعرِ شبهایم را تو نبودی و ندیدی دلِ تنهایم را عشقت هنوز همسفر، آب حیاتم می دهد معجزه نگاه تو از این برزخ نجاتم می دهد گوشه نشینِ آغوشِ تو، تنها مانده رهایم کردی و دلم از تو جدا مانده منی که مست بودم از عطر وجودت رفتی ولی بوی نگاهت هنوز اینجا مانده برچسب‌ها: عاشق کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pgicto بازدید : 262 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 19:31